می خوام خودم رو در عطر خوش کیک قهوه گم کنم!

ساخت وبلاگ

عصرها که می شود سرم به سرگرمی های خودم مشغول است

دوختن و بافتن و مطالعۀ کتاب و تماشای فیلم. بافتنی ام تمام شد

شاید امروز یک کار بافتنی تازه ای را شروع کنم.

یک کار هنری جدید برای خودم دوختم برایش اسم هم گذاشتم شیفته اش شدم.

کارم که تمام شد همه را مرتب جمع کرده کنار گذاشتم 

چند حرکت کششی کردم تا خستگی انگشتان دستم و شانه هایم برود.

به آشپزخانه ام رفتم وسایل تهیۀ کیک را از یخچال درآوردم روی میز چیدم.

پیاز کوچکی برداشته در قابلمه ای خرد کردم ادویه زده کمی تفت دادم بعد

 حبوبات را شسته اضافه کردم کمی آب ریخته گذاشتم برای شام خوب بپزد.

فندک را برداشته فر را روشن کردم به سمت میز برگشتم سرگرم پخت کیک شدم.

پسرم تا صدای همزن برقی را شنید با ذوق از اتاق به آشپزخانه آمد.

همیشه کیک درست کردنم را دوست دارد اغلب هم می گذارم به من کمک کند

اما امروز خیلی بی حوصله ام فقط خودم مواد را مخلوط می کردم و او نگاه می کرد.

قالب نان را چرب کردم خمیر را آرام داخل آن ریختم خوشرنگ براق بود

چند دقیقه بعد که گذشت عطرِ خوش کیک با بوی اشتها آور غذا فضای خانه را پر کرد.

امروز آنقدر کار کرده ام که از سر دلتنگی؛

یاد حرف آلبا دسس پدس در کتابش " دفترچۀ ممنوعه " می افتم که گفته:

ــ مادرم همیشه می گفت یک زن هرگز نباید وقت داشته باشد، باید دائم کار کند

وگرنه به محض این که بیکار شود فورا به عشق فکر خواهد کرد.

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoir152a بازدید : 175 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 20:45