اشک حرارت سوز

ساخت وبلاگ
تا سحر خوابم نبرد 
ذره ای به چشمانم خواب نمی آمد دراز کشیدم سریال نگاه کردم
بعد که تمام شد از سر دلتنگی
آهنگ " دوسِت داشتم " محسن چاوشی را با هندزفری گذاشتم
روی تکرار گذاشته بودم می خواند و گریه می کردم. گاهی اشک، چقدر داغ است.
نزدیک ساعت سه صبح شده بود دیگر خواب بر من غلبه کرده بود اما
می ترسیدم بخوابم همسرم سحری خواب بماند. لامپ اتاق را روشن کردم؛
کامپیوترم را روشن کردم خودم را سرگرم کردم ادامه دانلود فیلم دکتر استرنج را زدم انجام شود
دویست و پنجاه میگ آن را چند روز پیش انجام داده بود 
حال زدم داشت بقیه اش را دانلود می کرد.
دعای ابوحمزه ثمالی حاج رضا بکایی را گذاشتم با صدای کم گوش می کردم
آنقدر حزین و دلنواز می خواند که بغض راه گلویم را گرفت 
چشمانم پر از اشک شد دلم گرفته خدا..
ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoir152a بازدید : 196 تاريخ : شنبه 17 تير 1396 ساعت: 1:21