الان رمزش رو باز می کنم!

ساخت وبلاگ

همیشه روی کلام بی ادبانه حساس بوده و هستم.

پسرم می خواست کامپیوتر روشن کند و بازی کند، نگذاشتم. مشق ننوشته بود؛

عصبانی شد و بی ادبانه جوابم را داد. منم کمی عصبانی شدم و گفتم:

ــ درست صحبت کن! یه ساعت باهات حرف نمی زنم تا یادت بمونه چه جور حرف بزنی!

وروجک سعی کرد مرا به حرف بیاورد از تلاشش خنده ام گرفته بود. 

اما به لب هایم اشاره کردم که یعنی " سکوت! " 

لبۀ تختم نشسته بودم، ناقلا پرید بغلم، خندید گفت:

ــ صبر کن الان رمزش رو باز می کنم!

بعد محکم گونه ام را بوسید! خنده ام گرفت در آغوش گرفتمش گفتم:

ــ  چه زبل شدی! خوشم میاد عینِ خودم باهوشی! حالا برو به درست برس پسرم.

تهدیدهای من اغلب جدی نبوده اما مهم این است که خیلی تاثیر گذار هست.

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoir152a بازدید : 198 تاريخ : جمعه 25 فروردين 1396 ساعت: 20:06