چرا اینقدر بی سلیقه!؟

ساخت وبلاگ

دیشب با خودم گفتم به مهمانی که رسیدم؛

قبل از این که برایم شربت خنک بیاورند بگویم به جای آن چای بگذارند.

اما تا رسیدم حواسم به حرف زدن رفت و یک دفعه دیدم شربت، آماده جلویم گذاشته شده

حالم گرفته شد اما به احترامشان شربت را برداشتم کمی که سر کشیدم شوکه شدم!

عجیب بود چرا شربت طعمِ سیر می داد!؟ با خودم گفتم شاید اشتباه حس کردم؛

لیوان را برداشتم دوباره کمی خوردم؛ نه کاملا طعمِ سیر را حس کردم بدم آمد..

موقرانه و ساکت لیوان را زمین گذاشتم و مشغول حرف زدن شدم

اما میزبان حواسش شد و همین حرصم را درآورد. فهمید که شربت را نصفه خوردم 

سعی کردم خودم را سرگرم تماشای تلویزیون نشان دهم اما گفت:

ــ اگه خیلی شیرینه میخوای برم آب بیارم بریزی توش.

ــ نه. ممنونم خوبه. 

و مجبوری برای حفظِ ظاهر، دوباره کمی سر کشیدم 

اما از طعمِ بد سیر که شربت آلبالو می داد چندشم شد لیوان را داخل سینی گذاشتم

حرصم در آمد و دیگر نخوردم! می خواهد ناراحت بشود که بشود! 

اما واقعا از طعمش تعجب کرده بودم شاید آبی که داخل یخچال می گذارند،

طعم غذای سیردار را گرفته یا اسکاچی که با آن لیوان را شستند، تمیز نبوده.

به هر حال از بی سلیقگی و بی توجهی بعضی زن ها خوشم نمی آید.

ولی به احترام میزبان و به حرمت مهمان  سکوت کردم

چون متاسفانه از آن آدم هایی که اگر بگویم به حدی ناراحت می شود که گریه می کند!

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : اینقدر,سلیقه؟, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 209 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1396 ساعت: 1:16