ای عشق به شوقِ تو گذر می ...

متن مرتبط با «محکم» در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... نوشته شده است

به ناگهان گونه ام را محکم بوسید!

  • کلافه و بی حوصله روی تختم نشسته بودم و کتاب می خواندم پسرم وارد اتاقم شد و با هیجان پرید روی تختم و غلتی زد. چیزی نگفتم. به من لبخند زد و با لحن معصومانه ای گفت: ــ مامان.. من گرسنمه ــ الان دیگه بابا میاد نهار می خوریم بذار یه کمِ دیگه برنج دم بکشه  پا شد نشست کنارم آمد و با ذوق گفت: ــ مامان! روت رو بکن اونور چشمات هم ببیند! هنوز کلافه بودم و ساکت حوصلۀ واکنش نداشتم؛ پس طبق خواسته اش صورتم را به یک سمت بردم و چشمانم را بستم که به ناگهان گونه ام را محکم بوسید! باز در سکوت لبخند زدم فقط گفتم: ــ ممنونم عزیزم.. ,ناگهان,گونه,محکم,بوسید ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها